تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن ادبی مولانا سنگان و آدرس anjomanmolana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
*******************************
بخش ۱۲۴
اهل نار و خلد را بین همدکان
در میانشان برزخ لایبغیان
در واقع در دایره دنیا بهشتیان و جهنمیان در کنار همدیگر زندگی می نمایند
اما حقیقت امر اختلافی و فاصله بینهایت در میان انان هست
مسایل السلوک
در سوره مبارکه اعراف به تفکیک اهل عذاب و اهل جزا پرداخته شده است و در برزخی میان ان دو وادی بنام اعراف وجود دارد
که بنا بر اقوال مختلف جایگاه اهل افرادی است که در اعمال خوب و بد به تساوی رسیده اند
******************************
اهل نار و اهل نور آمیخته
در میانشان کوه قاف انگیخته
خوبان و بدان امیخنه یگدیگرند چنانچه تفکیک و معرفت به انان صعب است
اما فاصله حقیقی ان دو به عظمت کوه قاف است
********************************
همچو در کان خاک و زر کرد اختلاط
در میانشان صد بیابان و رباط
دقیقا مانند معدنی که خاک باطله و سنگ ارزشمند معدنی در جوار هم هستند
اما حقیقت ارزش این دو در مثل به بعیدی ربلطهای مسیر جاده است
********************************
همچنانک عقد در در و شبه
مختلط چون میهمان یکشبه
حال خوبان و بدان در دنیا دقیقا شبیه دانه های تسبیح میباشد که دانه طلایی و دانه سنگی در یک رشته بسر میبرند
یا شبیه مهمانان مختلف که فقط یک شب را بر حسب اتفاق با هم گذران نمایند و فردا به قصد مقصد خویش از هم جدا شوتد
******************************
بحر را نیمیش شیرین چون شکر
طعم شیرین رنگ روشن چون قمر
و مثال دیگر اینکه دو دریا با ابی که دلرای طعم متفاوت است نیمی شیرین چون شکر دلرای شفافیت و تابشی چون ماه شب چهارده باشد
*****************************
نیم دیگر تلخ همچون زهر مار
طعم تلخ و رنگ مظلم همچو قار
نیمی دیگر از اب دریا تلخ چون زهر مار و رنگی چون قیر سیاه و بدرنگ
مسایل السلوک
منظور حضرت مولانا از اختلاط ایات تکوینی متضاد قیاس زندگی اهل معرفت و انکار در زندگی دنیا است چنانکه انبیا و اولیا بر حسب نیاز دنیایی با اهل خصومت حق نیز مراوده داشتند
اما این مصاحبت فقط مربوطه به زندگی دنیاست و هیچ فضیلتی را تحصیل نخواهند کرد
نص صریح کلام حق ...
وامتازالیوم ایها المجرمون
جدا شوید امروز از خوبان ای اهل جرم و گناخ
*****************************
هر دو بر هم میزنند از تحت و اوج
بر مثال آب دریا موج موج
خوبان و بدان مانند امواج دریا اختلاط و امیزش دارند.
صورت بر هم زدن از جسم تنگ
اختلاط جان ها در صلح و جنگ
لذا این اجساد و فیزیک تنگ ادمی در اختلاط ارواح ها یا زاییش خصومت دلرند یا منبع ارامش و صلح میباشند
******************************
موجهای صلح بر هم میزند
کینهها از سینهها بر میکند
ضمیرهای پاک موج صلح ایجاد میکنتد و بر اثر تلاقی ان کینه ها از سینه ها دور می شوند
******************************
موجهای جنگ بر شکل دگر
مهرها را میکند زیر و زبر
اما عکس ان ضمیرهای تاریک بر نوعی دگر الطاف انسانی را با افعال منکر به قهر الهی مبتلا گرداند
و مهرها را زیر و زبر سازد
**********************************
مهر تلخان را به شیرین میکشد
زانک اصل مهرها باشد رشد
لطف و مهربانی زدودن تلخیها را بدنبال خواهد داشت .چون ریشه مهربانی در هدایت و نصیحت به خیرخواهی همدیگر است
********************************
قهر شیرین را به تلخی میبرد
تلخ با شیرین کجا اندر خورد
و متقابلا قهر و خصومت حلاوتها را به تلخیها تبدیل میکند
باید این حقیقت را باور کرد که تلخیها و شیرینها هیچ سنخیت و سازگاری با یگدیگر نخواهد داشت
**********************************
تلخ و شیرین زین نظر ناید پدید
از دریچهٔ عاقبت دانند دید
درک تلخ و شیرین با نگاه مادی امکان پذیر نیست
فقط انانیکه اهل باطن هستند و شهود حقیقی را یافته اند قادر به درک ان هستند
************************************
چشم آخربین تواند دید راست
چشم آخربین غرورست و خطاست
دیدگان عاقبت اندیش توان شهود حقیقت را دارند اما چشمان مادی و به اصطلاح اخر..بین مملو لز اشتباه و صفات رزیله اند
مسایل السلوک
در واقع دنیا و دنیا پرستان همچون حیوانات در اصطبل بزرگ دنیا سر در اخر تعلقات مادی نموده اند و این چنین نگاهی هرگز نمیتواند معنا را مشاهده نماید
اما چشمان تزکیه یافته و منور به نور معنا و حقیقت چشم از دنیا فرو شسته اند و به پاداش این همت عظیم دیدگان ملکوتی یافته اند و از فرش تا عرش را در نگاه عاقبت اندیش خویش جای داده اند
**********************************
ای بسا شیرین که چون شکر بود
لیک زهر اندر شکر مضمر بود
اس بسا چه طعم های شیرینی که بظاهر دارای حلاوت هستند اما در باطن ان شیرینی زهری پنهان شده است
مسایل السلوک
مولانا هر گاه از حقیقتی سخن بیان می اورد ان روی سکه نفاق معنا را هم گوشزد می نماید
که هر ادعایی میبایست مستند بر اصول باشد و افعال مدعیان معنا باید مبتنی بر فرانین حق در کلام خدای مهربان یعنی قران باشد
این قدر اینمطلب مهم است که حتی حضرت رسول علیه السلام فرمودند
که کلام منتسب به من را با قران حکیم عرضه نماید اگر ان حدیث مخالف فرقان بود سخن من را به دیوار بزنید زیرا کلام من هیچگاه از قران جدا نیست لذا در الگوپذیری نیز حداقل باید اصول شریعت رعایت گردد
*********************************
آنک زیرکتر ببو بشناسدش
و آن دگر چون بر لب و دندان زدش
در درک نفاق افراد متفاوت هستند بعضی بوی گتد ان را استشمام میکنند و دیگری از گفتار و عرضه بر کلام وحی حقیقت را درک میکنند
مسایل السلوک
خدای مهربان حتی در مورد انبیا و تفاوت مقام انان میفرماید
تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض
این انبیا فضیلت دادیم بعضی را بر بعضی
پس در ادراکات حقیقت تمامی ادمیان یکسان نیستند هر چه تزکیه بیشتر حکمت بیشتر
حکمت از تزکیه حاصل گردد...ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه...مقدم بر هر چیزی تزکیه است
********************************
پس لبش ردش کند پیش از گلو
گرچه نعره میزند شیطان کلوا
اهل حکمت اصطلاحا ان فعل زهر الود را پیش از رسیدن به گلو رد می نمایند
در حالیکه شیطان تمام وسویه های خویش را بکار میگیرد تا ان را تناول نماید
*********************************
و آن دگر را در گلو پیدا کند
و آن دگر را در بدن رسوا کند
کسی هست که به محض ورود لقمه حرام در گلو متوجه میشود و دیگری وقتی به معده اش ورود نماید رسوا گردد
***********************************
وان دگر را در حدث سوزش دهد
ذوق آن زخم جگردوزش دهد
کسی هست که در هنگام دفع لقمه حرام متوجه میگردد و دیگری هنگام قضای حاجت و سوزش حاصله از حرام بودنش را درک نماید
*************************************
وان دگر را بعد ایام و شهور
وان دگر را بعد مرگ از قعر گور
برای شخصی اثرات لقمه حرام در سکرات موت مشخص گردد و برای دیگرب بعد از انکه بخاک سپرده شود
مسایل السلوک
ابیات مذکور به مقدار و میزان بینش و درک افراد اشاره دارد و منظور مولانا تاکید بر این حقیقت هست که نهایتا اثرات محرمات و منکرات یک روزی ادمی رو متوجه خواهد ساخت
و ان بسته به معرفت ادمیان است
*******************************
ور دهندش مهلت اندر قعر گور
لابد آن پیدا شود یوم النشور
اگر تناول کننده حرام را در قبر مهلت دهند یقینا در روز حشر به حساب او خواهند رسید
*****************************************
هر نبات و شکری را در جهان
مهلتی پیداست از دور زمان
حتی در امورت دنیایی یعنی نباتات و غیره ابتدا وانتهایی هست و لذا تا ان مدت باید به نهایت خویش برسد
مسایل السلوک
مولانا برای اثبات سرامد خیانات ادمی در دایره تقدیر مثال مادی هم عنوان می نماید زیرا تمام ایات تکوینی همانطور اجلی خواهند داشت
**************************************
سالها باید که اندر آفتاب
لعل یابد رنگ و رخشانی و تاب
مثلا لعل میبایست دوران طولانی زیادی را در معرض تابش افتاب قرار گیرد تا به تبع ان درخشندگی حاصل نماید
************************************
باز تره در دو ماه اندر رسد
باز تا سالی گل احمر رسد
مثال دیگر اینکه سبری تره از اغاز تا انتها دو ماه زمان میبرد و گیاهی دیگر بنام گل سرخ این سیر تکاملی یکسال زمان میبرد
*****************************************
بهر این فرمود حق عز و جل
سورة الانعام در ذکر اجل
لذا خداوند بر اساس این سنت در سوره مبارکه انعام( هوالذی خلقکم من طین ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده)
را نازل فرموده است
************************************
این شنیدی مو بمویت گوش باد
آب حیوانست خوردی نوش باد
اگر حقیقت این امر را شنیدی مو به موی وجودت گوش باد
زیرا شنیدن حقیقی و الهی این کلام اب حیات معنایی است
لذا اگر ان را نیز قدرت شنیدن و نوشیدن داشتی نوش جانت باد
************************************
آب حیوان خوان مخوان این را سخن
روح نو بین در تن حرف کهن
این حقیقت را اب حیات بخوان و او را از سخنان معمولی بشمار نیار بلکه ان روح است تازه در جسمی مندرس
*****************************
نکتهٔ دیگر تو بشنو ای رفیق
همچو جان او سخت پیدا و دقیق
حال با تمام وجودت بشنو نکته ای دیگر که بسیار مهم و دقیق است
*******************************
در مقامی هست هم این زهر مار
از تصاریف خدایی خوشگوار
این نکته مهم گاها مانند زهر مار است حرام و کشنده
اما بموجب تقلیب و تصرف الهی به شرابی خوش طعم تبدیل گردد
*************************************
در مقامی زهر و در جایی دوا
در مقامی کفر و در جایی روا
مقام مذکور گاها در جایگاه زهر و گاها در نقش دارو و گاها در در جایگاه کفر و گاهی بر نقش صواب جلوه نماید
***************************************
گرچه آنجا او گزند جان بود
چون بدینجا در رسد درمان بود
در مقام مبتدی و ناقص همچون زهرا ایفای نقش نماید و جان اورا صدمه زند
ولی همین امر در مریدی باتجربه و انتها یافته چون دارو به درمان جانش عمل نماید
**********************************
آب در غوره ترش باشد ولیک
چون به انگوری رسد شیرین و نیک
مثال مادی اینکه
اب غوره تا زمانی که انگور نگشته ترش و بدمزه است
اما همینکه به شیرینی و انگور صفتی رسد دیگر شیرین و خوش گوار است
***********************************
باز در خم او شود تلخ و حرام
در مقام سرکگی نعم الادام
اما مجددا اگر همان مقام انگوری اگر در خم ریخته شود دوباره تلخ و حرام گردد
و اگر در مقام تخمیر قرار گیرد غذایی با حلاوت و لطافت باب طبع شود
مسایل السلوک
مخلص کلام متفاوت است مقامها و حالها و گفتارها در انسان کامل و ناقص...
یک امر ممکن است ناقص را به سقوط نزدیک و چه بسا نابودش نماید
اما همان امر کامل را به تهذیب و وصال حقیقی نایل گرداند
پایان بخش
۱۲۴
نظرات شما عزیزان:
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 290
بازدید کل : 14081
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
